معمولاً ما بهعنوان مدرس-محتواگر، راویِ گفتههای گذشتگانیم؛ بیآنکه مایهی تجربیات و ذهنیات خودمان را به قبلیها بیافزاییم.
اما اگر بنا باشد تنها به واگویهی آنچه هست بسنده کنیم، چه رشدی در کار خواهد بود؟ ارزش انسانیِ محتوای ما به رنگوبوی شخصی و صورتبندی جدیدی است که به محتوا میدهیم و بینش ما را مینمایاند.
حتا اگر مثلِ من، بعد از مطالعهی پاراگرافی از یک کتاب خوب به وجد آمده باشید، بهتر است بینش خود را چاشنیِ نقلقول کنید تا ارزش افزودهای بیافرینید.
محمد قائد در کتاب «ظلم، جهل و برزخیان زمین» با تشبیهی گویا، این موضوع را بیان میکند:
«بسیاری از نظریههای شبه فلسفی که در بازار فکر رواج مییابد توالی قوطیهای درون یکدیگر و چرخ فلکی کلامی است. قوطی نهایی همان اندازه محتوا دارد که قوطی آغازین، و مسافر چرخ فلک به جایی جز نقطهی عزیمت نمیرسد.»
