Niche از آن دسته واژه‌های انگلیسی است که تعریف فارسی دقیقی ندارد. تلفظ این لغت در انگلیسی «نیش» است، آن هم یک نیش غلیظ! اما وقتی از نیش در تولید محتوا صحبت می‌کنیم منظورمان این است که شما باید مخاطب مورد نظر خود را به ‌صورت دقیق و خیلی خاص تعیین کنید. معمولا اینطور نیست که بتوانید بگویید مخاطب من همۀ ایرانی‌ها هستند! حتی عام‌ترین موضوعات هم مخاطبان خاص خودشان را دارند. یعنی گرچه ممکن است برای همۀ افراد مفید یا جذاب باشد، اما می‌شود پیش‌بینی کرد مخاطب اصلی این موضوع و افرادی که نیازمند و علاقمند به یادگیری این موضوع هستند چه ویژگی‌هایی دارند. پس سعی کنید مخاطب هدفتان را تا حد امکان دقیق تعیین کنید! مثلا مخاطب هدف شما ممکن است مدرسان تازه‌کاری باشند که استرس جلسه یا سال اول تدریس را دارند! یا مثلا دانشجویان کامپیوتر که به‌دنبال ایده‌های کسب‌و‌کار در زمینه تخصصشان هستند. یا پدر و مادرهای شاغلی که دنبال راه‌های ایجاد ارتباط بهتر و موثرتر با فرزندشان در ساعات حضور در خانه هستند.

فکر می‌کنم تا حدی با مفهوم نیش آشنا شده باشید. حالا خوب است بدانیم نیشمان را کجا بزنیم تا موثر تر باشد! مواردی که ذکر خواهم کرد فقط مربوط به تولید محتوای آموزشی برای کسب‌وکارها نیست! شما برای تدریس یک مفهوم ریاضی به دانش‌آموزان پایۀ هفتم هم اگر این موارد را در نظر بگیرید محتوای بسیار اثرگذارتری تولید خواهید کرد.

قبل از اینکه سراغ تولید محتوا برویم، لازم است درباره موضوعی که دوست داریم تمرکز فعالیتمان بر آن باشد مطمئن شویم؛ یعنی دقیق مشخص کنیم برای چه گروه هدفی می‌خواهیم محتوای آموزشی تولید کنیم. به‌عنوان مثال در آموزش رسمی، مخاطب معمولا در یکی از این دسته‌ها قرار می‌گیرد: دانش‌آموز یا دانشجو، مدرس، والدین دانش‌آموز، آموزشگاه‌های خصوصی و…

بعد از اینکه به‌صورت کلی گروه هدفمان رو تعیین کردیم، باید دقیقا مشخص کنیم که می‌خواهیم چه زیرگروهی از این گروه کلی را هدف قرار دهیم یا یه چه مسئله‌ای از آن‌ها بپردازیم. یعنی اگر مدرسان را به‌عنوان گروه هدف در نظر گرفتیم، بهتر است که فقط یک جنبه از مشکلات یا نیازهای آن‌ها را مدنظر قرار دهیم و در همان زمینه پیش برویم. به‌عنوان مثال اگه  بخواهیم به‌طور همزمان هم به مدرسانی که مشکل فن بیان دارند کمک کنیم، هم پیشنهادهای شغلی به‌عنوان شغل دوم مدرسان ارائه دهیم، هم روش‌های پژوهش علمی را آموزش دهیم، هم برای مدرسانی که به دنبال پیشرفت حرفه‌ای در زمینه تکنولوژی آموزشی هستند محتوا تولید کنیم و هم لقمه‌های کوچک و سریع خوراکی سالم برای بین کلاس‌های مدرس پیشنهاد دهیم، احتمالا فردی که آموزش‌های ما را می‌بیند دچار سردرگمی می‌شود و پاسخ جامعی برای هیچکدام از سوال‌هایش پیدا نمی‌کند. از طرفی تخصص‌ ما نیز زیر سوال می‌رود، چون به یک موضوع تخصصی خاص نپرداخته‌ایم.

اما مدرسی که مشکل اعتماد بنفس یا فن بیان در کلاس را داشته باشد، با دیدن آموزشی که بطور تخصصی به این موضوع پرداخته، هم با اعتماد بیشتری به تخصص شما این آموزش را دنبال می‌کند و هم بهتر می‌تواند از این مجموعۀ آموزشی جامع و یکپارچه استفاده کند.

پس سعی کنید مخاطب هدفمند جذب کنید نه همه را! البته این را در نظر داشته‌باشید که انتخاب یک جامعۀ هدف خیلی خاص و کوچک، به همان اندازۀ انتخاب یک جامعه هدف خیلی بزرگ، می‌تواند خطرناک و آسیب‌زا باشد و هزینۀ زمانی و اقتصادی که شما برای طراحی این آموزش‌ها صرف می‌کنید به هدر رود. در انتخاب جامعه هدف به نکاتی از جمله میزان اهمیت موضوع برای مخاطب مورد نظر، میزان انگیزۀ او برای استفاده از آموزش شما، شرایط فرهنگی و اقتصادی مخاطب و هر ویژگی خاصی که ممکن است مخاطب داشته باشد و راه‌حل‌های شما برای هرکدام توجه کنید.

بعد از اینکه مخاطب شما مشخص شد، به سراغ مرحلۀ بعد می‌رویم. در این مرحله تمرینی را انجام می‌دهیم که هم به شناخت بهتر مخاطب کمک می‌کند و هم در طراحی و تولید محتوا به شما ایده می‌دهد. در این تمرین شما باید یک پروفایل از مخاطب فرضی خودتان بسازید! پروفایلی که می‌تواند حتی شامل یک آواتار فرضی از ظاهر مخاطب شما باشد. یعنی اینکه دقیقا مشخص کنید مقطع، رشته تحصیلی یا شغل مخاطب فرضی شما چیست؟ احتمالا سن و سالش در چه بازه‌ای‌است؟ حتی می‌توانید برای او اسم و فامیلی که فکر می‌کنید تصور شما از مخاطب را روشن‌تر می‌کند انتخاب کنید و با جستجوی برخی از ویژگی‌های او در اینترنت، سعی کنید عکس شخصی که به نظر می‌رسد ویژگی‌های مخاطب شما را داشته‌باشد برای آواتار او انتخاب کنید. مشخص کنید در چه منطقه جغرافیایی زندگی می‌کند؟ مشکلات و مسائلش در حوزه خاص کار شما چیست؟ علاقه‌مندی‌ها، اهداف و آرزوهایش چیست؟ از چه چیزی می‌ترسد؟ چه دغدغه‌هایی دارد؟ چه خواسته‌ها و نیازهایی دارد؟ چه تفریحاتی دارد؟ چه چیزهایی را مخفیانه می‌خواهد درحالی‌که دوست ندارد به خواستنشان اعتراف کند؟ و…

پاسخ همه این سوال‌ها رو می‌توانید در سه بخش کلی تقسیم‌بندی کنید و آن را به صورت خلاصه برای خودتان بنویسید:

کارها: هر فعالیتی که مخاطب شما در زندگی و شغل خودش انجام می‌دهد.

دردسرها: موانع، کمبودها، ریسک‌ها و نتایج بدی که ممکن است در کار مخاطبتان پیش بیاید.

منفعت‌ها: نتایج و فایده‌های ملموسی که مخاطب شما به دنبال رسیدن به آن‌هاست.

به این ترتیب شما یک پروفایل کامل از مخاطب موردنظرتان دارید که در طراحی محتوا و ارزش پیشنهادی شما به مخاطب بسیار کمک‌کننده خواهد بود.

در ابتدای کار به شما گفتم که انجام این تمرین حتی برای تولید محتوای درسی برای تدریس ریاضی پایه هفتم هم مناسب است! فرض کنید می‌خواهیم یک ویدیوی آموزشی برای فصل هندسه و استدلال ریاضی هفتم بسازیم.

کارها: دانش‌آموز در این مبحث دقیقا چه مطالبی را قرار است یاد بگیرد، در واقع در آزمون‌های کلاسی و … چه انتظاراتی از او می‌رود؟ چه نکات اساسی باید در این آموزش گنجانده شود تا نیاز او رفع شود؟ چگونه این اطلاعات ارائه شود تا برای او کاربردی باشد؟ چطور از هندسه و استدلال در زندگی واقعی استفاده کند؟ اطلاعات دانش‌آموز مخاطب من در چه سطحی است؟ مقدماتی، متوسط یا پیشرفته؟ دانش‌آموزم چه بازی‌ها یا تفریحاتی را دوست دارد؟ در اوقات فراغتش چه‌کارهایی انجام می‌دهد؟

منفعت‌ها: هدف دانش‌آموز مخاطب ما شرکت در مسابقه، آزمون یا المپیاد خاصی است؟ چه چیزهایی برای مخاطب من جذاب است و باعث می‌شود با اشتیاق آموزش من را دنبال کند؟ چطور می‌توانم آموزشم رو طوری طراحی کنم تا تفریحات و علاقمندی‌های دانش‌آموزم را هم در آموزشم دخیل کنم؟ می‌توانم یک فعالیت عملی جذاب در این موضوع طراحی کنم که دانش‌آموزم آن را انجام دهد و لذت ببرد؟

دردسرها: چه بدفهمی‌هایی در این مبحث برای دانش‌آموز ممکن است به‌وجود آید؟ آیا دانش‌آموزم فکر می‌کند که این درس در زندگی واقعی به‌ دردش نخواهد خورد؟ آیا چیزی درباره کاربردهای این مبحث نمی‌داند؟

با بررسی این مسائل و بسیاری نکات دیگر که می‌توان با صرف وقت بیشتر به آن‌ها رسید، ممکن است چنین پروفایل‌هایی برای مخاطب فرضی خود تهیه کنیم:

پروفایل مخاطب1: سهیل احمدی- 13 ساله- علاقمند به لگوسازی و شخصیت‌های کارتونی خاص، کتابخوان، فراری از کتاب‌های درسی و مشتاق کتاب‌های غیردرسی، مشکل عدم تمرکز در کلاس درس، ساده بودن مفاهیم کلاسی برای این دانش‌آموز، علاقمند به رهبری، مخفیانه دلش می‌خواهد همیشه اول باشد و از رقیب خود در کلاس جلو بزند.

پروفایل مخاطب2: کامران رئیسی، 14 ساله، علاقمند به بازی‌های کامپیوتری، علاقمند به وقت‌گذرانی با دوستان و بازی کردن، معتاد به گوشی، فراری از هرگونه کتاب درسی و غیر درسی، عدم درک لزوم یادگیری مبحث هندسه و استدلال. مخفیانه دلش می‌خواهد از کلاس بیرون بزند یا بتواند به شکلی در کلاس، در مقابل معلم و همکلاسی‌ها خودش را نشان بدهد ولی به علت ضعیف بودن از نظر درسی، فقط نظم کلاس را به هم می‌زند تا جلب توجه کند و حوصله‌اش سر نرود. به دلیل شرایط مالی بد خانواده، بسیار علاقمند است که بتواند درآمدی داشته باشد و در حال حاضر بعدازظهرها در مغازه تعمیر لوازم خانگی شاگردی می‌کند.

و احتمالا چند پروفایل مخاطب فرضی دیگر که به ما کمک می‌کند شِمایی کلی از مخاطب خود داشته باشیم و بدانیم با چه افرادی با چه شرایط خاصی روبرو هستیم. در مرحلۀ بعد باید سعی کنیم با توجه به پروفایل‌های مخاطب، محتوای آموزشی خود را تنظیم کنیم. این تنظیم محتوا، از مرحلۀ اول تا آخر مبتنی بر همین بخش شناخت مخاطب انجام می‌شود. بنابراین لازم است وقت و تمرکز کافی برای  انجام این مرحله اختصاص دهید. با داشتن این وضعیت روشن، می‌توانید موضوع و محتوای مناسب را برای مخاطب خود آماده کنید. می‌توانید در قالب فعالیت‌ها، علاوه بر اینکه کاربرد محتوای مورد نظر را نشان می‌دهید، از علاقمندی‌ها، دغدغه‌ها و دردسرهای مخاطب برای طراحی فعالیت کمک بگیرید و به این ترتیب او را درگیر فرآیند یادگیری کنید.

طراحی ارزش پیشنهادی و ایجاد وجه تمایز

اگر قصد داری موضوعی را آموزش دهی، باید قبل از آن برای خودت کاملا روشن باشد که مخاطب چرا باید تو را انتخاب کند؟ دنیای مجازی پر شده‌است از آموزش‌های رایگان و غیررایگان که با چند کلیک ساده، در دسترس هستند. آموزش تو میان این‌همه محتوای خوب گم می‌شود!

اگر ناامید شده‌ای و فکر می‌کنی با این حجم از آموزش‌های متنوع که با بهترین کیفیت ارائه می‌شوند، دیگر کسی به دنبال آموزش تو نیست، بنظر می‌رسد باید طرز فکرت را عوض کنی. درست است که فضای مجازی پر شده از آموزش‌هایی با موضوعی مشابه موضوع تو، اما همین باعث سردرگمی مخاطب می‌شود؛ او نمی‌داند به کدام سمت حرکت کند، کدام آموزش را انتخاب کند تا وقت و هزینه‌اش هدر نرود!

اینجاست که تو می‌توانی خودت را نشان بدهی. برندسازی شخصی چیزی‌است که در اینجا اهمیت خود را نشان می‌دهد. اگر توانسته باشی اعتماد مخاطب را جلب کنی بازی را برده‌ای. اما این اعتماد چگونه بدست می‌آید؟ با صداقت، با تلاش برای کمک به مخاطب و رفع نیازها و خواسته‌های او، نه بزرگ نشان دادن خود. مخاطب می‌خواهد مطمئن شود که چیزی بدست می‌آورد، می‌خواهد مطمئن شود که تو به نیازهای او اهمیت می‌دهی نه صرفا به نیازهای خودت.

به همین دلیل است که شناخت پرسونای مخاطب تا این حد مهم است. در بخش قبلی سعی کردیم با دقت و از جهات مختلف مخاطب را مورد بررسی قرار دهیم. حال که نسبت به نیازها، دردسرها و منافعی که مخاطب به دنبال آن‌هاست آگاه‌تر شده‌ای می‌توانی یک آموزش عالی و کاربردی برای آن‌ها طراحی کنی و آن‌ها را به خوبی قانع کنی که چرا باید از میان این همه مدرس تو را انتخاب کنند.