گاهی نمی‌دانی از چه بنویسی. نمی‌دانی از چه بگویی. گاهی مغزت قفل می‌کند؛ گویی دانشی قابلِ عرضه نداری. هزار  خرده‌موضوع در ذهنت وول می‌خورند ولی نمی‌توانی جای به‌دردبخوری پاگیرشان کنی.

می‌دانی مشکل از کجاست؟ مسئله این است که ذهنیاتت را منظم نکرده‌ای. کلیاتی در ذهنت هست، ولی برای خودت روشن نکرده‌ای همین الان که می‌خواهی محتوایی بنویسی هدفت چیست.

محتوایت مشخص است و فقط در چگونگیِ پرداختن به آن مانده‌ای؟
پس به دنبال قالب و فرم باش. چطور؟ با دیدن و خواندنِ چندباره‌ی فرم‌هایی که می‌پسندی، تلاش برای رمزگشایی از ساختار آن‌ها و گنجاندنِ محتوایت در فرم موردنظر.

محتوایی در چنته نداری ولی می‌دانی در پیِ چه هدفی هستی؟ مثلاً  قصد داری ویدیویی بسازی که زیاد به اشتراک گذاشته شود؟
تکلیف مشخص است. به‌دنبال ویدیوهایی در موضوع مشابهِ کارَت باش که زیاد باز ارسال شده‌اند. حالا آن‌ها را بافتارشکافی کن تا دریابی افرادْ تحت تاثیر چه احساسات و انگیزه‌هایی ویدیو را برای دیگران ارسال کرده‌اند. سعی کن آن عواطف را در محتوایت بازآفرینی کنی. این کار را برای هر نوع محتوایی که می‌پسندی می‌توانی انجام دهی.

در هر حال، نکته‌ی مهم این است که ارزش‌ها و شخصیتِ برندت را زیر سوال نبری و متناسب با هویتی که برای برندت می‌پسندی محتوا بسازی.

اگر با همه‌ی این‌ها باز هم تصور کردی نمی‌دانی چه محتوایی منتشر کنی، احتمالاً گرفتار کمال‌گراییِ بیمارگونه‌ای یا باید زمینه‌ی کارت را تغییر دهی.

شما هم این مشکل را دارید؟ با چه مسائل دیگری در تولید محتوا مواجهید؟